یک سئوال ساده : اگر در دولت قبل کسی چنین اراجیفی می گفت چند روزنامه تا ماهها تیتر و تحلیل می زدند ؟ چند مرجع تقلید بیانیه می دادند؟ چند نماینده مجلس شبانه روز مصاحبه می کردند؟
چند هفته بحران در کشور بود ؟ چند هزار فحش و ناسزا نثار احمدی نژاد می شد ؟ چند .... ؟؟
اکنون و در دولت راستگویان اعتراض ها به این حرمت شکنی وقیحانه تا چه اندازه خواهد بود؟!
سحر بود و غم و درد، سحر بود و صدای نفس خستة یک مرد، که آرام در آن کوچه به روی لب خود زمزمه میکرد
غریب و تک و تنها، در آن شهر در آن وادی غمها، دلی خسته و پر از غم و شیدا، دلی زخم و ترکخورده پر از روضة زهرا، شب راحتی شیر خدا از همة مردم دنیا
عجب شام عجیبیست، روان بود سوی مسجد کوفه قدم میزد و با هر قدمش عرش به هم ریخت در آن شب و لرزید به هر گام، دل حضرت زهرا دل حضرت زینب غریب و تک و تنها، نه دیگر رمقی مانده در آن پا، نه دیگر نفسی در بدن خسته مولا
نیروی کمکی نیامد.
توپخانه هم حمایت نکرد.
همه نیروها به عقب آمدند.
شب بود که به هتل رسیدیم .
آقا سید(شهید سید مجتبی هاشمی- فرمانده جنگهای نامنظم ) را دیدم، درد شدیدی داشت.
اما تا مرا دید با لبخندی بر لب گفت: خسته نباشی دلاور،
بعد مکثی کرد و با تعجب گفت:
شاهـــرخ کو؟
1. سيدمجتبي آن روزا در خرمشهر و آبادان براي خودش حال و هوايي داشت. / حضرت آیت الله خامنهاي
2. قد و قامت رعناي سيدمجتبي هاشمي و آن دلاوريها و رشادتها، آن سيماي نوراني هميشه مرا به ياد حمزه سيدالشهدا ميانداخت. / شهيد معظم صيادشيرازي
3. هاشمي جان تو فرماندهاي هستي كه ما به تو افتخار ميكنيم. / شهيد دكتر مصطفي چمران
4. شما فرزندان شجاع و دلير و مؤمن لبناني در خواب خفتگان و زورگويان اسرائيلي را روزي به خواب ابدي خواهيد برد. / شهيد سيدمجتبي هاشمي
5. ما آرزو داريم كه راه شهدا را براي پيروزي نهايي آزادي فلسطين عزيز و بيتالمقدس دنبال كنيم. /شهيد سيدمجتبي هاشمي
خاطراتيكه از چندين هزار فدائي اسلام در طول جنگي كه با مزدوران بعثي كافر در خوزستان بخصوص در آبادان و خونينشهر داشتيم بسيار زياد است آمار شهيدان ما و جانبازيهاي كه اين حماسه سرايان از خود باقي گذاشتند و باعث آبروي دين اسلام در اين تاريخ شدند و صدها نفر مجروح كه خود هر كدام به تنهايي داستاني بسيار طولاني از قهرمانيهايي كه از خود نشان دادند وجود دارد كه ميتوان در مورد هر كدام كتاب نوشت، بسيار زياد است. ولي به اختصار تعدادي از آنها را كه به خاطر دارم و براي من هرگز فراموش شدني نيستند را ذكر مينمايم:
نامه های مدافع کوی ذوالفقاری
خدمت برادر عزيز سلام عرض ميكنم، اميدوارم حالت خوب باشد ودر سايه آقا امام زمان(عج) موفق و مويد باشي. اين نامه را در بدترين شرايط برايت مينويسم. آبادان در محاصره است و آن طور كه خودت ميداني عراقيها شهر را با توپخانهشان به شدت و سهولت هدف قرار ميدهند. اوضاع خيلي خراب است. سپاه آبادان، از هم پاشيده شده و ارتش هم كاري از پيش نميبرد، عراقيها به طرف كوي ذوالفقاري چند بار شديداً حمله كردهاند، در بيمارستانها جاي سوزن انداختن نيست، حتي در حياط بيمارستان هم انبوه مجروحين و شهدا روي زمين قرار دارند. نامردها بيمارستانها را هم چندين بار با گلوله توپ زدهاند، خلاصه تا مدتي پيش، من آبادان را كاملاً از دست رفته ميدانستم. وقتي با آن كلت غنيمتي كه در ايام انقلاب از پادگان عشرتآباد به دست آورده بودمف وارد آبادان شدم، (گيرنده كه چرا آنرا به اسلحه خانه تحويل نداده بودم، راستش اين است كه دلم نيامد، شرمنده امام هستم) يك ساعت هم طول نكشيد كه فهميدم هيچ كس به هيچ كس نيست، بعد از ساعتها سرگرداني و دنبال مقر سپاه يا ارتش گشتن، يك بنده خدايي كه خودش هم برنويي روي دوشش بودف دست مرا گرفت و برد به يك ساختمان كه نيروهاي نظامي داخل شهر، در آن جمع شده بودند. همه آشفته و مبهوت زانوي غم بغل گرفته بودند، آن بنده خدا با انگشت شخصي را به من نشان داد و گفت:
فدائيان اسلام در هر شبيخون به دشمن 300 مزدور را هلاك ميكنند
فرصتي دست داد تا با سيدمجتبي هاشمي فرمانده فدائيان اسلام گفتگويي داشته باشيم. سنگر فدائيان اسلام در جبهه بهمنشير در اولين خط جنگ قرار دارد. سنگري كه در بالاترين نقطهاش تيري باري نصب شده و در تمام شبانه روز خدمه آن مراقب اوضاع در سنگرهاي دشمن هستند و محل سنگر فدائيان طوري است كه ميشود از همان فاصله مزدوران بعثي را در صورت خروج از سنگرهايشان نشانه گرفت كه فدائيان اسلام بارها اين كار را كردهاند. قسمتي از سنگر محلي است كه به عنوان مسجد ساخته شده، چون در هيچ زماني در اين سنگر نماز ترك نميشود. فدائيان اسلام در جبهه بهمنشير تاكنون هفت بار به عراقيها شبيخون زدهاند وهر بار گروهي از بعثيان را به هلاكت رسانده و سلاحهاي فراواني از آن به غنيمت گرفتهاند. هاشمي فرمانده فدائيان كه دست راستش بر اثر اصابت گلوله از ناحيه مچ خرد شده و گچ گرفته، با دست چپ دست ميدهد. ميگويد: چند روزي است كه به تهران آمدهام و فوري برميگردم، علت مسافرتم پارهاي كارها بود كه ميبايست انجام دهم. وضع جبههها را ميپرسم، ميگويد: در تمام جبهههاي جنوب ابتكار عمل در دست ما است و بر خلاف عقيده تمام آنهايي كه ميگويند جنگ طولاني خواهد شد، من به عنوان يك سرباز اعلام ميكنم كه اينطور نيست چون دشمن براي خودش انتظار مردگ دستجمعي را ميكشد. ما در تمام شبيخونهايي كه به دشمن زديم پيروز بوديم. در هر حمله بيش از 300 سرباز عراقي را به هلاكت رساندهايم. اين ادعا نيست فرماندههايي كه در جبهه آبادان هستند ميتوانند اين گفته را تائيد كنند. اين ما هستيم كه روحيه عراقيها را بارها و بارها از نزديك ديدهايم. افسران ارشد آنان هنگام اسارت مثل بيد ميلرزند و بدون تلاش همه چيز خود را رو ميكنند. هنگام حمله سلاحها را ميريزند وميگريزند. اين رويه دشمن است و آن وقت طرف مقابل كساني هستند كه براي رفتن به جنگ دشمن روزشماري ميكنند و مرا كلافه كردهاند، بطوريكه برايشان نوبت گذاردهام و باز گاهي اختلاف ميافتد. اين افراد كساني هستند كه ديناري حقوق ندارند، كوچكترين توقعي ندارند، فقط ميخواهند بجنگند يا دشمن را نابود كنند و يا شهيد شوند.
آخرين تحولات نظامي در جبهههاي آبادان و چگونگي عمليات نيروهاي مدافع اسلام توسط "سيدمجتبي هاشمي" فرمانده عمليات فدائيان اسلام مستقر در آبادان در گفتگوي اختصاصي با "اطلاعات" تشريح شد. سيدمجتبي هاشمي ابتدا با اشاره به چگونگي عمليات دلاوران سپاه اسلام گفت:
تعداد صفحات : 15
این وب سایت توسط تیم سایبری شهید سید مجتبی هاشمی اداره می شود و هدف این تیم فقط و فقط جاری شدن لبخند برلبان امام خامنه ای(حفظه الله)است.